به نام او که نام و یادش آرامش بخش دلهاست.
دوستان عزیزم سلاااااام امیدوارم که هر روزتون از دیروزش بهتر باشه.❣️🤗
همیشه دنبال این بودم که هرچی(ترین) تو این جهان هست مال من بشه. تا اینکه حس کردم دارم ضعیف میشم.چون افراط داشتم تو هرچیزی. تو گوش کردن حرف دیگران، تو توجه به راضی کردن همه آدما،تو درس خوندن، تو غذا نخوردن، تو استراحت نکردن و... این افراط من فک میکنین نتیجش چی بود؟ به هم ریختن روان و آرامشم. واسه خودم یه دیوار ساخته بودم که تو فقطططططططط باید کاری که دیگران میگن رو انجام بدی یا باید تو باید در هر شرایطی درس بخونی یا نمره 20 گرفتن از درک مطالب مهم تره و.....
دیدم نه هرچی پیش میرم انگار همه چی رنگ سیاه و خاکستری میشه. شروع کردم برای مقابله با این کمال گرایی. کمال گرایی افراطی که روحم و جسمم رو تحت الشعاع خودش قرار داده بود.
اولین کاری که کردم، دورم رو از آدمای منفی باف و منفعت طلب پاک کردم. شدم انتخاب کننده نه انتخاب شونده. شدم کسی که اون تصمیم میگیره با کی باشه و با کی نباشه. آدمایی که به خاطر منفعتم با من بودند و منفعتم رو برداشتم و خود به خود رفتند. نتیجه اولین کارم این شد فهمیدم کی منو به خاطر عاطفه بودنم دوست داره و کی منو به خاطر تسلطم روی درس و بحث و کار میخواد.
دومین کاری که کردم این بود اومدم زندگیمو بر اساس اولویتهام طبقه بندی کردم.
سومین کاری که کردم نشستم با خودم دو دوتا چهار تا کردم که واقعا من از حرف چه آدمایی ناراحت میشم؟ دلخور میشم؟ حس بدی بهم دست میده؟ جایگاه طرف تو زندگی من کجاست؟ و باعث شد دیگه بیشتر ناراحتیهام درمان بشه.
چهارمین کاری که کردم، خودم رو برای دم دستیها خرج نمیکنم.حتی اگه از من نارحت بشن.
پنجمین کاری که کردم دیگه به هیچ کسسسسسس راجع به برنامههای زندگیم توضیح ندادم جز مادر و پدرم همین.
اخلاقم رو هم تغییر دادم دیگه اجازه ندادم کسی منو ناراحت کنه. با ناراحتی اول خودم شخص رو ترک کردم خیییییلی راحت.
یه چیزی که دوستم به من گفت و ترسید و کلی من بهش خندیدم و بوسش کردم و این احساس رو بهش دادم که تو رو ترک نمیکنم این بود که اون به من گفت انقدرررررررررر راحت مکان و شخص و زمان رو ترک میکنی که منو هم میترسونی🤗❣️
وکلی کار دیگه واسه جنگیدن با خودم و ثابت کردن جایگاهم🤗❣️